۲۲.۱۲.۸۶

دشنام به اصحاب

دشنام به اصحاب


امام مالك رحمه الله, فرمود :
كسي كه اصحاب رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم را دشنام مي دهد, از اسلام هيچ بهره اي ندارد».
﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْأِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ﴾
[1].
«محمد فرستادة خدا است و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند. ايشان را در حال ركوع و سجود مي بيني, آنان همواره فضل خداي را مي جويند و رضاي او را مي طلبند نشانة ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است, اين توصيف آنان در تورات است و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است كه همانند كشتزاري هستند كه جوانه هاي خود را بيرون زده و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه هاي خويش راست ايستاده باشد به گونه اي كه برزگران را به شگفت مي آورد تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند».
علامه ابن كثير رحمه الله در تفسير آية فوق مي فرمايد: «امام مالك (رحمه الله) از اين آيه حكم كفر این گروه را كه با صحابه بغض و كينه دارند و به مقتضاي اين آيه, آنان كه با صحابه بغض و دشمني دارند,‌ كافرند».
قرطبي مي گويد: «امام مالك (رحمه الله) سخن زيبايي گفته و آيه را درست تفسير كرده است, هر كس از يكي از اصحاب عيبجويي و بدگويي كند, فرمودة‌ خداوند, پروردگار جهانيان را رد كرده و شرايع مسلمانان را باطل گردانيده است»
[2].
ابوحاتم مي گويد: حرمله برايمان بيان نمود كه امام شافعي رحمه الله فرمود: «كسي كه بيش از این گروه گواهي دروغين بدهد,‌ سراغ ندارم».
مؤمل بن أهاب مي گويد: از يزيد بن هارون شنيدم كه فرمود:‌ از هر بدعتگذاري كه بسوي بدعتش فرا نخواند, حديث نوشته (گرفته) مي شود, جز از اینان, زيرا آنان دروغ مي گويند».
محمد بن سعيد اصفهاني مي گويد: شريك
[3] فرمود: از هر كسي كه يافتي علم را درياب مگر از این گروه دروغگو, زيرا آنان حديث جعل مي كنند و آن را دين مي پندارند».
معاويه مي گويد: أعمش دربارة ياران مغيرة بن سعيد دروغگو
[4]فرمود: «مردمي كه من ديدم همه آنان را فقط كذّاب (دروغگو) مي ناميدند».
شيخ الاسلام ابن تيميه در توضيح گفتار سابق علماي سلف مي فرمايد: «اساس بدعت این گروه از بي ديني و الحاد عمدي سرچشمه مي گيرد, دروغ در ميان آنان بسيار است و خود نيز به آن اقرار دارند, زيرا مي گويند: دين ما تقيه است, و تقيه يعني اينكه شخصي خلاف آنچه در دل دارد, اظهار كند, و اين عيناً همان دروغ و نفاق (دو رنگي) است, پس آنان در اين زمينه مصداق ضرب المثلي هستند كه مي گويد: «رمتني بدائها وانسلت»
[5].
«مرا به عيبي كه در خودش است,‌ متهم نمود و جان سالم بدر برد».
عبدالله بن احمد بن حنبل مي گويد:‌ از پدرم دربارةاین گروه پرسيدم, فرمود: «آنانند كه ابوبكر و عمر را بد مي گويند». و دربارة ابوبكر و عمر از ايشان پرسيده شد, فرمود: «براي آنان دعاي رحمت كن و از دشمنانش بيزاري بجوي»
[6].
خلال از ابوبكر مروزي روايت كرده كه گفت: از ابوعبدالله دربارة كسي كه به ابوبكر و عمر و عائشه بد مي گويد, پرسيدم, فرمود: «او را در دايرة اسلام نمي دانم»
[7].
خلال مي گويد: حرب بن اسماعيل كرماني برايم نقل كرد كه موسي بن هارون بن زياد گفت: از فريابي كه مردي وي را دربارة كسي كه ابوبكر و عمر را دشنام داده, پرسيده بود, شنيدم كه فرمود: او كافر است, پرسيد: آيا بر او نماز خوانده شود؟‌ فرمود: خير»
[8].
علامه ابن حزم با نصاري مناظره نمود,‌ آنان براي استدلال عليه او كتابهاي انان را آوردند, ايشان آنگاه فرمود: اینان مسلمان نيستند و گفتار شان در دين حجت نيست, آنها فرقه اي هستند كه براي اولين بار 25 سال پس از وفات حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم پديد آمدند, و پيدايش آن نتيجة اين بود كه افرادي بخت برگشته دعوت يكي از دشمنان اسلام (ابن سبأ يهودي) را پذيرفتند, اینان فرقه اي هستند كه در تكذيب و كفر از يهود و نصاري دست كمي ندارند»
[9].
ابو زرعه رازي مي گويد: «هر گاه ديدي شخصي از يكي از اصحاب رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم عيبجويي مي كند, بدان كه او زنديق است».
از هيأت دايمي فتوا در عربستان سعودي سؤالي مطرح شد كه در آن آمده بود كه: . . . با توجه به اين كه آنان (جعفري) در هنگام شدايد از علي و حسن و حسين رضي الله عنهم و ديگران كمك مي طلبند, آيا براي ما جايز است كه از ذبايح
[10] آنان بخوريم؟ هيأت دايمي فتوا به سرپرستي شيخ عبدالعزيز بن باز,‌ شيخ عبدالرزاق عفيفي, شيخ عبدالله غديان, شيخ عبدالله بن قعود اثابهم الله چنين پاسخ گفت: «با سپاس خداوند يگانه و درود و سلام بر پيامبرش و آل و اصحاب وي, و بعد: «‌اگر واقعيت چنان باشد كه در سؤال آمده كه جعفري ها علي و حسن و حسين و ديگران را فرا مي خوانند,‌ پس آنان والعياذ بالله مشرك و مرتد هستند و خوردن ذبيحة آنان جايز و حلال نيست و حكم مردار را دارد. گرچه بر آن نام خدا را گفته باشند»[11].
از شيخ عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين حفظه الله چنين سؤال شد: جناب شيخ در شهر ما شخصي وجود دارد و شغلش قصابي است و اهل سنت براي ذبح گوسفندان خود به او مراجعه مي كنند و همچنين رستورانهايي وجود دارد كه با آنان همين شغل را دارند, قرار داد بسته اند, معامله با اينان و امثال آن چه حكمي دارد؟ و آيا حيوان ذبح شده توسط او حلال است يا حرام؟
جواب: و عليكم السلام و رحمة الله وبركاته, وبعد: ذبح انان و خوردن آن جايز و حلال نيست, زيرا اینان غالباً مشرك هستند, چرا كه آنان هنگام خوشي و يا سختي علي بن ابي طالب و اولادش و ائمه را فرا مي خوانند,‌ حتي در عرفات و طواف و سعي و اين چيزي است كه ما بارها از آنان شنيده ايم, و اين شرك اكبر و برگشت از اسلام است و آنان به اين جهت مستحق قتل هستند.
همانگونه كه در وصف حضرت علي رضي الله عنه غلو مي كنند و برايش اوصافي قايلند كه خاص براي خداوند است و اين چيز را در عرفات از آنها شنيده ايم و به اين جهت مرتد هستند زيرا كه علي را رب و خالق و متصرف در امور جهان و عالم غيب و مالك نفع و ضرر مي دانند.
همچنين در قرآن شك دارند و اعتقاد دارند كه اصحاب پيامبر, قرآن را تحريف كرده اند و از آن مطالب زيادي كه دربارة اهل بيت و دشمنانشان بوده است,‌ حذف كرده اند, و به اين خاطر از قرآن پيروي نمي كنند و آن را دليل نمي دانند.
و همچنين بر بزرگان صحابه مانند خلفاي ثلاثه و بقية عشرة مبشره و امهات مؤمنين و صحابه مشهور همچون أنس, جابر, ابوهريره و غيره طعن و عيبجويي مي كنند و احاديث آنان را نمي پذيرند, چونكه آنان را كافر مي دانند! و به احاديث صحيحين عمل نمي كنند مگر آنچه كه از اهل بيت باشد, و به احاديث جعلي و يا احاديثي كه بر گفته هايشان هيچ دلالت و اشاره اي ندارد استدلال مي كنند, اما با وجود اين به نفاق و دورنگي چيزي ديگر خلاف آنچه در دل دارند, اظهار مي كنند و آنچه كه در دل پنهان كرده اند براي او بازگو نمي كنند,‌ مي گويند: هر كس تقيه نكند دين ندارد, بنابراين ادعاي آنان مبني بر برادري با اهلسنت و پيروي از شرع . . . پذيرفته نيست و نفاق جزو عقيدة آنان است,‌ خداوند شر آنان را دور كند, وصلي الله علي محمد وآله وصحبه وسلم
[12].


[1] فتح آية: 29 .
[2] د/ناصر قفازي, اصول مذهب الشيعة الإمامية 3/1250.
[3] شريك بن عبدالله قاضي كوفه بوده است.
[4] ذهبي او را اينگونه ذكر كرده است, ابن تيمية,‌ منهاج السنة 1/59-60.
[5] مرجع سابق 1/68.
[6] عبدالله بن سليمان الاحمدي,‌ المسائل والرسائل المروية عن الامام احمد بن حنبل 2/357 .
[7] خلال, السنة 3/493 , اين تصريحى از امام احمد رحمه الله دربارهء كفر روافض است.
[8] مرجع سابق 3/499 .
[9] ابن حزم, الفصل في الملل والنحل 2/78 .
[10] حيواناتى كه آنان سر بريده اند.
[11] فتاوى اللجنة الدائمة للإفتاء, 2/264 .
[12] ايشان اين فتوا را در سال 1414 هجري قمري در پي سؤالى دربارهء چگونگي برخورد با روافض, صادر كرده اند, بسياري فكر مى كنند كه شيخ عبدالله جبرين در تكفير روافض تنهاست, در صورتى كه ائمه و علماى سلف و خلف آنان را كافر مى دانند, زيرا حجت بر ايشان اقامه شده و عذر جهل از آنان منتفى است.
گردآوري: عبدالله بن محمد سلفی
اهل سنت جنوب

هیچ نظری موجود نیست: