قرآن ومخالفان صحابه رضی الله عنهم اجمعین
خداوند در قرآن مي فرمايد: (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْأِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَي عَلَي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِيماً)[1]«محمد فرستادة خداست و همراهانش بركفار خشن و در بين خود مهربانند و مي بيني آنها را در حال ركوع و سجده كه جوياي فضل خدا و خشنودي اويند اثر سجده درچهره هاي ايشان مشهود است داستان ايشان در تورات و انجيل است ايشان (صحابه) مانند زراعتي هستند كه ساقه سبز خود را بيرون دهد پس آنرا قوي گرداند و سپس محكم بايستد برساقة خود و زراعت كاران را به شگفت و كافران را به خشم آرد و الله به مومنان نيكوكار ايشان وعده مغفرت و پاداش عظيم ميدهد».( والذين معه) يعني كسانيكه با اويند يعني ياران او را خداوند جل جلاله به صفاتي ارزنده وصف نموده است از جمله:آنها در مقابله باكفار سخت و خشن اند.و در بين خود مهربانند.و سپس مي فرمايد آنها مردماني اند كه زياد نماز مي خوانند وعلاوه مي نمايد كه هدف آنها از اين ركوع و سجده جلب رضاي الهي است يعني الله گواهي به حسن نيت و اخلاص آنها ميدهد.و بعد ميافزايد كه قيافه آنها از اثر سجده نوراني است. و بالاخره به آنها وعده ميدهد كه مغفرت و پاداش بزرگي در انتظار آنها است.خداوند صحابه را به نهالي تشبيه مي كند كه كم كم رشد نموده شاخ و برگ ميدهد وكفار از اين رشد به غيض مي آيند در عمل صحابه نيز چون نهالي تازه پا بودند و سپس مدينه را گرفتند و بعد مكه و بعد خيبر و يمن و شبه جزيره عرب را و بعد ايران و مصر و روم را و از اين درخت پرشاخ و برگ كفار به خشم آمدند.استنباط امام مالك از اين آيه اين است كه هر كسي به همراهان محمد صلي الله عليه وآله وسلم يعني صحابه رضي الله عنهم خشم و غيض داشته باشد كافر است.دراينجا شايد كسي از اهل تشيع بگويد:تو اول برادري خودت را ثابت كن و بعد تقاضاي ارث بنما ما اصلأ قبول نداريم كه عمر و ابوبكر و ديگران اصحاب رسول خدا بوده اند ما قبول نداريم كه اين آيه در بارة آنهاست!.اما با هر چه ميشود شوخي كرد با قرآن نميشود قرآن خودش متونش را تفسير ميكند ما با مراجعه به يك آية ديگر ثابت مي كنيم كه ابوبكر يار رسول خدا بود و آنها نيز ناچار به قبول اين حقيقت هستند الله جل جلاله مي فرمايد:(إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا )[2]يعني:«آن هنگام كه محمد ميگفت به يارش غم مخور به يقين خداوند با ماست».اين آيه مربوط به هجرت حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم از مكه و پناه گزيني او در غار ثور است و بدون نزاع و اختلاف همه معتقديم به اينكه يار و رفيق غار رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم, ابوبكر بوده است. منتهي با اين فرق كه دشمنان ابوبكر مي گويند: ايشان بي صبري بخرج داد و ترسيد, و دوستان ايشان مي گويند: ابوبكر رضي الله عنه شجاعت به خرج داد و غم خوار رسول بود كاري نداريم كه حرف كي درست است مهم اين است كه بايد قبول كنيم و هر دو گروه هم قبول دارند كه هم صحبت رسول ابوبكر بوده است پس در معني آية (محمد رسول الله والذين معه) كه ذكرش رفت. بدون ترديد ابوبكر نيز شامل (والذين معه) است. ابوبكر رفيق حيات آن حضرت بود كسي قدرت انكار اينرا ندارد. آيه اين را مي گويد تاريخ اين حرف را ميزند. و جز جاهل كسي منكر آن نيست و اين هم آيه ديگر كه شاهدي بر ادعاي ماست.( لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ )[3]«اما پيامبر و كسانيكه همراه اويند (صحابه ) جهاد مي كنند با مالها و جانهاي خود و آنها بر ايشان نيكي هاست و اين گروه رستگار و نجات يافته اند, خداوند براي آنها بهشتهايي كه در زير آنها رودها جاريست مهيا كرده و جاودان در آن بمانند آن پيروزي بس بزرگي است».و باز خداوند جل جلاله ميفرمايد:(لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ )[4]«(مال فَيء) براي فقيران مهاجري است كه از ديار و مالهاي خود اخراج شدند در حاليكه جوياي فضل خدا و خشنودي اويند و نصرت ميدهند خدا و رسولش را, آنها همانا كه را ستگويند!».خوب حالا سوال ديگري از آقايان مي كنيم اگر آنها قبول ندارند كه اين همه آيات در حق صحابه باشد پس بايد بگويند در حق كي است؟ بالاخره خداوند از مهاجرين و از مجاهدين و از مؤمنين سخن مي گويد منظور خدا جل جلاله چه افراديست ؟ لابد مثل هميشه مي گويند منظور همان 4 صحابه اي هستند كه از نظر آنها ياران صادق علي بودند و مرتد نشدند يعني حضرت بلال و ابوذر و سلمان و مقداد رضي الله عنهم اجمعين.ماية تأسف است كه مي بينيم بعضي از صحابه اي كه شيعه قبول دارد مشمول اين آيه نمي شوند مثلاً: حضرت بلال مالي نداشته يك برده بوده كه حضرت ابوبكر او را خريد و آزاد كرد. حضرت ابوذر اصلاً از مكه اخراج نشده و خودش با اراده خود از جايي ديگر آمد و سپس به جاي خود برگشته و قبيله خود را مسلمان كرد. حضرت سلمان هم يك برده بود و از مكه اخراج نشد بلكه در مدينه سكني داشت و مجبور نشد بخاطر ايمان به رسالت محمد صلي الله عليه وآله وسلم مالش را رها كند بلكه حتي بفضل خدا او از مال و كمك مسلمانان ديگر مستفيد گشت و آزادي خود را بدست آورد.البته زبانم لال شود اگر قصد توهين به صحابه را داشته باشم يا از ارزششان بكاهم بلال اگر مشمول اين آيه نيست مشمول دهها آية ديگر است. و قهرماني او در پايداري بر توحيد هرگز فراموش شدني نيست و همچنين به حضرت سلمان فارسي وحضرت ابوذر رضي الله عنهم.ما فقط ميخواهيم بگوييم بعضي ها چقدر از قرآن دور و به متن آن نا آگاه اند و نمي خواهند يا نمي توانند بدرستي مفهوم و مقصود آيه را درك كنند.پس خلاصه كلام اينكه ناچاريم قبول كنيم همانهايي كه در نظر آنها متهم بدروغ و نفاقند مشمول متن آيه اند و علاوه بر اين خداوند مي فرمايد:(وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ )[5]«و اگر قصد فريب دادن تو را داشته باشند پس خدا ترا كافي است و او كسي است كه ياري ميدهد تو را ( اي محمد ) به نصرت وكمك مومنان».و همه ميدانيم كه جهاد رسول خدا با يك لشكر 4 يا 10 نفره نبوده است.خدا اگر كمي عقل و اندكي خلوص به كسي عطا كند او نمي تواند منكر اين حقيقت شود و مجبور است اعتراف كند اين آيات در حق همه اصحاب است.و با اين اقرار ديگر بر او لازم است كه به اصحاب كينه و غيظ نداشته باشد و بر او واجب است كه طبق دستور العمل آيه زير رفتار كند.(لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ) (وَالَّذِينَ تَبَوَّأُوا الدَّارَ وَالْأِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَي أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْأِيمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ )[6]«مال فيء ( غنيمت بي زحمت جنگي) براي مهاجران فقيري است كه از سرزمين و دارايي خود رانده شدند در حاليكه جوياي بخشش وكرم الهي و رضايت او بودند و ياري ميدهند الله و فرستاده اش را و همانان آنها را ستگويند! و نيز براي آنهاييست كه جاي گرفتند در دار اسلام (يعني انصار) ايمان آوردند پس از مهاجران و دوست دارند هركه را كه بسويشان هجرت كند و نمي يابيد در دلهاي خود دغدغه و ناراحتي بخاطر آنچه كه به مهاجران داده شد و مهاجران را برنفس خود مقدم ميدارند هرچند كه خود محتاج هم باشند وكسانيكه نفس خود را از حرام نگه دارند بدرستيكه آن جماعت رستگار و نجات يافته گانند ! و (مال فيء) همچنين از آن كساني است كه بعد از اين دو گروه آمدند و مي گويند بار الها بيامرز ما را و بيامرز برادران ما را كه در ايمان از ما پيشي گرفتند و در قلبهاي ما نسبت به آنها كينه اي قرار مده. بارالها بدرستيكه تو بخشايندة مهرباني!».بله دايم بايد بگوييم: ( اي خدا ما را و برادران ما را كه در ايمان از ما پيشي گرفته اند بيامرز و در دل ما نسبت به آن مومنان كينه اي قرار مده بدرستيكه تو بسيار مهربان و رحيم هستي ! ) دقت كنيد كه چه كساني جزو اين آيه اند و چه كساني مشمول آن نمي شوند آنكس كه در دل، غل وكينه به مهاجرين و انصار دارد جزو توصيف شدگان آيه نيست شما توجه كنيد كه آيه چه مي گويد از كه مي گويد و براي كي مي گويد. آيه مي فرمايد مال غنيمت كه در دست رسول خدا است متعلق به چند گروه است.يكي نزديكانش, دوم يتيمان, سوم فقيران, چهارم در راه ماندگان, و بعد بيشتر توضيح ميدهد و مي گويد: حق آنهاييست كه از شهر و ديار و مال و منال خويش رانده شده اند يعني منظور همه اصحابي هستند كه از مكه به مدينه هجرت كرده اند و منظور تمامي انصاري هستند كه در مدينه با روي باز به آنها جا دادند و در مرحلة بعدي كلية مومناني هستند كه بعد از اين دو گروه آمدند كه ما و شما هم شاملش هستيم بشرطي كه اين دعا را بخوانيم و به آن عمل كنيم.(رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْأِيمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ )[7]« بار الها بيامرز ما را و برادران ما را كه در ايمان از ما پيشي گرفتند و در قلبهاي مانسبت به آنها كينه اي قرار مده بار الها بدرستيكه تو بخشاينده مهرباني!».
تضاد در عقيده محمد باقر سجودي
اهل سنت جنوب